به نام خداوند قلم

راستش همیشه ذهنم مشغول این بود که چرا بایستی اصلا شفاعتی وجود داشته باشه…

اصلا فرقش با همون پارتی بازی خودمون چیه…

توی این دنیا هم یکی که متهم هست و آشنای قدرتمند داره اونو شفیع خودش قرار میده و اون شفیع نزد قاضی شفاعت میکنه و رو نظر قاضی اثر میذاره… (همون پارتی بازی خودمون) اما یکی که آشنای با نفوذ نداره کارش همش لنگه…

توی اون دنیا هم اگر قرار باشه یکی آشنا باشه و شفاعت طرف رو بکنه و نظر خدا رو تغییر بده و خرش رو از معرکه نجات بده دیگه چه فرقی بین این دنیا و اون دنیا قرار داره؟

یا اصلا اگر قراره کسی شفیع کس دیگه ای باشه، خود خدا مناسب تره از همه چون هیچ کس که به مهربانی خدا نیست پس نمیشه وجود شخص دیگری معنی زیادی نخواهد داشت…

توی تفسیر نمونه هم گشتم و زیر آیاتی که در باره شفاعت هست یک بحث بسیار طولانی کرده و منم همه رو خوندم ولی بازم ارضا نتونستم بکنم ذهن خودم رو…

اما تصادفا با کتاب عدل الهی (اثر استاد شهید مرتضی مطهری) آشنا شدم… کتاب پر مغزی بود و واسه من جذابیت خاصی داشت… یک بخشش اختصاص داشت راجع به شفاعت و اونجا بود که ذهن من تا حدود بسیاری ارضا شد از جواب این سوال…

برای ادامه مطالعه به ادامه مطلب مراجعه نمایید